۹ماهگی
امروز بعد از تقریبا ۱۱ماه دوباره برگشتم سر کار هنوز شعبه اصلیم مشخص نشده ولی الان میرم شعبه دانشگاه که چسبیده به خونه خودمون و نزدیک خونه باباست سبحان رو میخواستیم بذاریم مهد رفتیم مهدو دیدیم و میخواستیم مدارکشو کامل کنیم که با مخالفت جدی مامانی و بابا بزرگ مواجه شدیم🤷♀️ ظاهرا تو این مدت بهش وابسته شدن🥺خلاصه اینکه امروز سبحان پیش مامانی موند و من رفتم سر کارم بابابزرگ پریروز میگه سبحانو با یه بیسکویت مادر بیارین پیش خودم تا ظهر نگهش میدارم🤣نزدیکای ظهر خاله سمانه هم رفته بود پیششون . برای روز اول خیلی خسته شده بودم تا ساعتای ۹شب پادرد بودم از فردا ساعت۸ونیم میرم تا دو و نیم ...